کد مطلب:276851 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

عجم در خدمت دین
از روایاتی كه درباره ی فضل و دینداری عجم از پیشوایان معصوم علیهاالسلام رسیده است بگذریم، در مورد حوادث مربوط به آخرالزمان نیز روایاتی از زبان ائمه ی طاهرین «علیهم صلوات الله» بازگو شده است كه ممكن است آنها را با حركت اسلامی و انقلاب عظیم



[ صفحه 116]



ایرانیان و مبارزه ی آنها با اعراب در پیشاپیش ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) تطبیق نمود. و اینك قسمتی از این روایات را بری اطلاع خوانندگان عزیز در اینجا نقل می كنیم.

1- مرحوم سید بن طاووس -علیه الرحمه- در كتاب «الملاحم و الفتن» پیرامون مبارزه ی عجم با عرب در حدیث مختصری از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین می نویسد:

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله لتامرن بالمعروف و لتنهن عن المنكر «او لیبعثن الله علیكم العجم، فلیضربن رقابكم و لیاكلن فیئكم و لیكونن اسدا لایفرون»

«امر به معروف و نهی از منكر كنید و گرنه خداوند عجم را بر شما مسلط خواهند نمود كه گردن شما را بزنند و غنائم شما را بخورند، و چون شیری پر جرات (در مقابل شما بایستند) و هرگز از معركه نگریزند). [1] .

2- در روایت دیگری نیز در همین زمینه از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین روایت شده است كه آن حضرت فرمود:

«نزدیك است كه عجم در میان شما فراوان گردد و خدا آنها را چون شیری پر جرات كند كه فرار نكنند و در صحنه ی نبرد با شما پیكار كنند و غنیمت شما را بخورند». [2] .

3- ابونضره، روایت كرده است كه ما نزد صحابی معروف و جلیل القدر جابر بن عبد الله انصاری بودیم كه گفت: روزی خواهد آمد كه پول و طعامی به اهل عراق نرسد، گفتیم از چه ناحیه؟ گفت از ناحیه عجم، زیرا آنها جلوگیری می كنند. سپس گفت: روزی بیاید كه پول و طعامی به اهل شام نرسد، پرسیدیم از چه ناحیه؟ گفت: از ناحیه روم، زیرا: رومیان جلوگیری می كنند، آنگاه مدتی ساكت شد و سپس به گفتار خود ادامه داد و گفت: پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: در آخرالزمان میان من خلیفه ای (یعنی: حضرت صاحب الامر علیه السلام) خواهند بود كه چندان مال بمردم بخشش كند كه از حساب شماره بیرون باشد). [3] .



[ صفحه 117]



4- از كتاب «مشیخه» تالیف: حسن بن محبوب روایت شده است كه علی علیه السلام خطبه ای ایراد نمود و در آخر آن خطبه جنین فرمود:

«وقد عهد الی رسول الله صلی الله علیه و آله و قال لی: یا علی لتقاتلن الفئه الباغیه، و الفئه الناكثه، والفئه المارقه، اما والله یا معشر العرب لتملان ایدیكم من الاعاجم، و لتتخذن منهم الاعبد، و امهات الاولاد، و ضرائب النكاح، حتی اذا امتلات ایدیكم منه، عطفوا علیكم عطف الضراغم، التی لاتبقی و لاتذر، فضربوا اعناقكم و اكلو ما افاء الله علیكم و ورثوكم ارضكم عقاركم، و لكن لن یكون ذلك منهم الا عند تغیر من دینكم و فساد من انفسكم، و استخاف بحق ائمتكم، و تهاون بالعلماء من اهل بیت نبیكم، فذوقوا بما كسبت ایدیكم و ما الله بظلام للبعید». [4] .

«رسول خدا صلی الله علیه و آله از من عهد و پیمان گرفت و بمن فرمود: یا علی! تو در آینده با گروه «باغی» (معاویه و یارانش) و با گروه پیمان شكن (اصحاب جمل) و با گروه خوارج (نهروان) نبرد خواهی كرد.

سپس فرمود: ای جمعیت عرب آگاه باشید و بدانید كه قوم عجم (یعنی: ایرانیان) در آینده در میان شما فراوان خواهند شد و شما از آنها برده و اسیر خواهید گرفت و با ایشان روابط ازدواج و زناشوئی برقرار خواهید نمود و از آنها صاحب فرزند و اولاد خواهید شد، تا جائی كه وقتی در میان شما فراوان شدند ناگهان به شما برگردند، و چون شیران پر دل مردانه حمله افكنند، به گونه ای هیچ چیز را باقی نگذارند.

پس بدانید كه عجمها در آینده گردنتان را خواهند زد و غنائمی را كه خداوند به شما ارزانی داشت است خواهند خورد، و زمینها و باغستانهای شما را مالك خواهند گشت و لكن... این پیشامد صورت نخواهد گرفت مگر آن موقعی كه شما دینتان را تغییر دهید، و فساد و تباهی از وجود شما سرچشمه بگیرد و شما پیشوایان را سبك بشمارید، و به آنان استخفاف به ورزید و دانشمندان از اهل بیت پیغمبر را خوار و ذلیل بدانید. پس (در آن موقع) بچشید آنچه را كه خودتان سبب آن گردیده اید كه خدا هرگز به بندگانش ستم روا نمی دارد.



[ صفحه 118]



5-در ضمن خطبه ی مفصلی كه بنام «البیان» در كتاب «الزام الناصب» پیرامون جنگ عرب با ایرانیان از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده، چنین آمده است:

«الا یا ویل بغداد من الری من موت و قتل و خوف یشمل اهل العراق اذا حل فیما بینهم السیف، فیقتل ماشاء الله، و علامة ذلك اذا ضعف سلطان الروم و تسلطت العرب، و دبت الناس الی الفتن كدبیت النمل، فعند ذلك تخرج العجم علی العرب و یملكون البصرة». [5] .

هان! ای وای بر بغداد از «ری» یعنی: از مردم ایران، از مرگ و كشتار و ترسی كه شامل اهل بغداد می شود زمانی كه در میان آنها شمشیر گذارده شود. (یعنی: بین دو كشور جنگ واقع شود) پس آنچه خدا بخواهد كشته خواهند شد، وعلامت آن این است كه سلطه و قدرت سلطان «روم» (كه ظاهرا منظور از آن مسیحیت و یا یهود است) تضعیف گردد، و عرب بر عجم مسلط شود، و مردم همچون مورچگانی كه به این سو و آن سو می روند بر اثر فتنه ها به جنبش در آیند، و یا دچار فتنه و آشوب گردند، پس در آن هنگام مردم (عجم) بر علیه عرب، قیام می كنند و بصره را مالك می شوند.

تذكر:

در اینجا بد نیست این نكته را متذكر شویم كه روایاتی كه در مورد بصره از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده، بسیار مختلف و فراوان است و بیشتر آنها در مقام بیان حوادث و رویدادهائی است كه در طول تاریخ در بصره روی می دهد نه اینكه همه آنها جزء علائم نزدیك به ظهور باشد. و اینك برای اینكه این مطلب به خوبی روشن شود اندكی در این باره توضیح می دهیم.

در بعضی از روایات همانگونه كه خوانندگان گرامی ملاحظه نمودند وارد شده است كه: هنگامی كه سلطه و قدرت دولت روم تضعیف شود «عجم» بر علیه «عرب» قیام می كند و بصره را به تصرف خود در می آورد. [6] .

در روایت دیگری آمده است كه: بصره خراب می شود و خراب شدن آنهم به وسیله ی



[ صفحه 119]



سیدی از دودمان رسول خدا صلی الله علیه و آله صورت خواهد گرفت. [7] و بعضی گفته اند كه این حادثه واقع شده و از حوادث گذشته محسوب می شود. چه آنكه در سال 255 هجری، سیدی از دودمان رسول خدا صلی الله علیه و آله بنام علی بن محمد معروف به «صاحب زنج» قیام كرد و بصره را ویران نمود، و جریان قیام او در تواریخ مسطور است. [8] .

البته احتمال هم می رود كه منظور از آن سید، سید دیگری غیر از صاحب زنج باشد. زیرا: اولا- بعضی از كسانی كه شرح حال صاحب زنج را نوشته اند در صحت نسب او اظهار تردید نموده اند، و ثانیا- چنانچه در بعضی از روایات علائم ظهور آمده است خراب شدن بصره به سقوط مصر، و قیام سیدی كه پیش از ظهور در ایران ظاهر می شود مرتبط گردیده است. [9] .

در خبر دیگری است كه امیرالمومنین علیه السلام فرمود: شهر بصره «خسف» می شود. یعنی به زمین فرو خواهد رفت. [10] .

و در نقل دیگری است كه امیرالمونین علیه السلام ضمن خطبه ای به مردم بصره فرمود:

«به خدای بزرگ سوگند كه شهر شما «غرق» خواهد شد، و گوئی من هم اكنون مسجد آنرا می بینم كه مانند سینه ی كشتی در آب فرو رفته و جز مسجد جامع و كنگره های آن كه در زیر آب نمایان است چیزی از آن باقی نخواهد ماند. [11] .

با ملاحظه ی این روایات ممكن است كسی تصور كند كه همه ی آنها جزء علامات ظهور است، ولی باید توجه داشت كه طبق مدارك معتبر تاریخی شهر بصره، هم در گذشته خراب شده، و هم غرق گردیده است.

بنابراین قدر مشترك بین این روایات این است كه شهر بصره در طول تاریخ، هم به دست عجم خواهد افتاد، و هم خراب خواهد شد و هم غرق خواهد گردید و توضیح آن اینكه:



[ صفحه 120]



خراب شدن شهر بصره در طی قرون واعصار چند مرتبه اتفاق خواهد افتاد و خراب شدن آنهم به وسایل مختلفی صورت خواهد گرفت، یكی به سبب جنگها و تهاجم نیروها برای تسخیر این شهر سوق الجیشی است كه این امر بارها واقع شده و ممكن است بعدها هم واقع شود، و دیگری به سبب «خسف» و «غرق شدن» است.

اما غرق؛ از بعضی از اخبار چنین استفاده می شود كه «بصره» دو بار غرق خواهد شد، یكی قبل از ظهور و دیگری بعد از ظهور. اما قبل از ظهور كه ظاهرا جزء علائم ظهور است بطوری كه از منابع تاریخی فهمیده می شود، در زمانهای گذشته واقع شده است.

در این زمینه «ابن ابی الحدید معتزلی» در شرح خطبه ی سیزدهم نهج البلاغه می نویسد:

بصره دو بار غرق گردیده است، یك بار در ایام «القادر بالله» متوفای سال 422 هجری كه بیست و ششمین خلفای عباسی بود. و بار دیگر در ایام «القائم بامر الله» متوفای سال 467 كه تمام بصره در زیر آب رفت و نابود گردید، و چیزی از آن نمایان نبود «مگر كنگره های مسجد جامع، و گروه زیادی نابود شدند و همه ی خانه ها از میان رفت، و مصداق فرمایش امیرالمومنین علیه السلام شد كه در واقع این باره خبر داده بود». [12] .

و اما غرق شدن بصره بعد از ظهور، در زمان خود حضرت صاحب الامر علیه السلام واقع خواهد شد زیرا:

در حدیث مفصلی كه مرحوم سید بن طاووس ازابن عباس روایت نموده چنین آمده است كه امیرالمومنین علیه السلام فرمود:

«بعد از خسف بصره طوفان آبی خواهد بود كه هر كس از «خسف» نجات یافته باشد از «غرق» نجات نخواهد یافت». [13] .

ظاهر این خبر این است: كه این طوفان آب كه بعد از «خسف» خواهد بود، همان غرقی است كه بعد از ظهور انجام خواهدگرفت.

و شاید بتوان گفت: آن دسته از اخبار كه درباره ی غرق شدن بصره رسیده است اشاره



[ صفحه 121]



به همین معنا باشد، چنانكه در حدیثی از امیرمؤمنان علیه السلام روایت شده كه به اهل بصره فرمود:

«و ان لكم یا أهل البصرة و ما حولكم من القری من الماء لیوما عظیما بلائه و انی لأعرف موضع منفجره من قریتكم هذه».

«برای شما أهل بصره و مردم آبادیهائی كه در اطراف شما قرار دارند روزگار بسیار سختی از طغیان آب در پیش خواهد بود كه بلای آن بسیار بزرگ است و من از محل انفجار آن چشمه آب در این شهر به خوبی آگاهم» [14] .

و اما خسف: آنچه از ظاهر اخبار فهمیده می شود این است كه: از علامات سالهای قبل از ظهور است زیرا:

اولا- در ضمن حدیث مفصلی كه ابن عباس از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل نموده آمده است كه آنحضرت فرمود: خسف بصره هنگام هلاك مصر خواهد بود. [15] .

ثانیا- در حدیثی كه منذر جوزی از امام صادق علیه السلام روایت كرده چنین آمده است كه آن حضرت فرمود: مردم پیش از قیام حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) بواسطه ی معصیتهائی كه از آنها سر می زند بوسیله ی چند چیز زجر می كشند...

و آنگاه حضرت یكایك آنها را برشمرد تا اینكه فرمود: «و خسفی كه در بصره واقع شود، و خونهایی كه در آن شهر به زمین بریزد و خانه های آن خراب گردد و مردمش نابود گردند». [16] .

و اینك برای این كه خوانندگان عزیز از حوادث تلخ و ناگواری كه از ابتدای خلقت جهان تا هنگام ظهور، در شهر بصره اتفاق می افتد تصویر روشنی داشته باشند، خطبه ی مفصلی را كه امیرمؤمنان علیه السلام بعد از پایان جنگ جمل در مذمت بصره و اهل آن برای مردم ایراد نموده و به صورت پراكنده در كتابها ذكر گردیده و مرحوم علامه ی مجلسی همه ی آن را یكجا در بحارالانوار آورده است نقل می كنیم:

مرحوم شیخ كمال الدین ابن میثم بحرانی از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است كه



[ صفحه 122]



آن حضرت پس از پایان جنگ «جمل» و فتح «بصره» امر فرمود تا منادی در بین مردم ندا كند از فردا به مدت سه روز برای اقامه ی نماز در مسجد جامع حاضر شوند و هر كس از این فرمان سرپیچی كند عذرش پذیرفته نمی شود مگر آنكه حجت و دلیل روشنی داشته باشد، كسی حق ندارد برای نیامدن به مسجد برای خود عذری بیاورد.

چون روز موعود فرا رسید، مردم در مسجد جامع گرد آمدند و به امامت حضرت نماز خواندند. پس از پایان نماز حضرت ایستاد و به دیوار قبله ی مسجد تكیه داد و برای مردم خطبه خواند، و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و استغفار برای مؤمنین، خطاب به مردم بصره چنین فرمود:

«یا أهل البصرة، یا أهل المؤتفكة و ائتفكت بأهلها ثلاثا و علی الله تمام الرابعة. یا أهل الداء العضال، كنتم جند المرأة و أتباع البهیمة، رغا فأجبتم، و عقر فهربتم. أخلاقكم دقاق، و عهدكم شقاق و دینكم نفاق و ماؤكم زعاق المقیم بین أظهركم مرتهن بذنبه، و الشاخص عنكم متدارك برحمة ربه.

كأنی بمسجدكم كجؤجؤ سفینة، قد بعث الله علیها العذاب من فوقها و من تحتها و غرق من فی ضمنها.

وفی روایة: و أیم الله، لتغرقن بلدتكم حتی كأنی أنظر الی مسجدها كجؤجؤ سفینة، أو نعامة جاثمة.

وفی روایة: كجؤجؤ طیر فی لجة بحر.

و فی روایة أخری: بلادكم أنتن بلاد الله تربة، أقربها من الماء و أبعدها من السماء، و بها تسعة أعشار الشر، ألمحتبس فیها بذنبه، و الخارج منها بعفو الله. كأنی أنظر الی قریتكم هذه و قد طبقها الماء حتی لایری منها الا شرف المسجد كأنه جؤجؤ طیر فی لجة بحر.

وفی مثل ذلك:

«أرضكم قریبة من الماء، بعیدة من السماء، خفت عقولكم و سفهت حلومكم، فأنتم غرض لنابل، و أكلة لآكل، و فریسة لصائل».

«ای أهل بصره! ای أهل شهری كه سه بار به عذاب الهی دچار گردیده و بر خداوند است كه برای چهارمین بار عذاب را بر آن نازل فرماید. ای مردمی كه صاحب



[ صفحه 123]



درد بی درمان هستید! شما لشكریان زنی بودید كه به دنبال شتری به راه افتادید، همینكه صدا كرد به صدای او بر انگیخته شدید و چون پی گردید- كشته شد- فرار كردید. اخلاق شما پست، پیمانتان ناپایدار، دینتان نفاق و دوروئی، و آب سرزمینتان شور و بی مزه است. كسی كه در میان شما زندگی كند به گناه آلوده می شود و كسی كه از میان شما برود به رحمت پروردگار خواهید رسید. گوئی هم اكنون مسجد شما را می بینم كه مانند سینه ی كشتی وسط آب قرار گرفته، و خداوند عالم عذاب را از آسمان و زمین بر این شهر نازل نموده و همه ی ساكنان آن در آب غرق گردیده اند.

- و در روایت دیگری است كه فرمود: «به خدای بزرگ سوگند! كه این شهر شما غرق خواهد شد تا جائی كه گوئی من هم اكنون مسجدش را می نگرم كه همچون سینه ی كشتی و یا سینه ی مرغی در وسط آب قرار گرفته است.

و در نقل دیگری است كه فرمود: «همانند سینه ی پرنده ای است در میانه ی دریا».

و در یك روایت دیگر است كه فرمود:

«سرزمین شما در میان سرزمینهای خدا از نظر خاك بدترین سرزمین هاست، از همه جا به آب نزدیك تر، ولی نسبت به همه جا از آسمان و رحمت خدا دورتر است. نه قسمت از ده قسمت شر در این سرزمین متمركز است. هر كس در این شهر گرفتار شود بر اثر آلودگی به گناه و هر كس از آن بیرون رود مشمول عفو و رحمت خدا خواهد بود. گویا هم اكنون این شهر را می بینم كه تمام اطراف آنرا آب فراگرفته و تنها مناره های مسجد آن مانند سینه ی پرنده ای در میانه ی امواج خروشان دریا دیده می شود».

و مانند همین روایت در یك نقل دیگر آمده است كه فرمود:

«زمین شما به آن نزدیك ولی از آسمان به دور است عقلهای شما ضعیف و اندیشه هایتان سفیهانه است. بواسطه ی كج اندیشی و نادانی پیوسته مورد نشانه ی هر تیرانداز و لقمه ی هر شكم پرست و شكار هر شكارچی قرار دارید».

چون سخن حضرت به اینجا رسید «احنف بن قیس» از جا بلند شد و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین! آنچه را كه در مورد غرق شدن بصره فرمودید چه وقت واقع می شود؟ فرمود: ای ابابحر تو آن زمان را درك نمی كنی زیرا: بین تو و آن زمان قرنها فاصله



[ صفحه 124]



خواهد بود و لكن حاضران به غائبان برسانند تا برادران خود را مطلع سازند كه هر گاه دیدند كپركومه های بصره كه از چوب و برگ درختان خرما ساخته شده، به خانه ها تبدیل شده و نیزارهای آن جای خود را به قصرها و كاخهای سرافراشته داده است فرار كنند و از آنجا بگریزند، زیرا در آن روز دیگر بصره ای نخواهد بود.


[1] الملاحم و الفتن ص 38، باب 46.

[2] الملاحم و الفتن ص 15، باب 56 طبع منشورات الرضي.

[3] بحارالانوار ج 51، ص 92 و كشف الغمه ج 2، ص 482، چاپ تبريز و بشارة الاسلام ص 292.

[4] الملاحم و الفتن ص 183، ط منشورات الرضي، و ص 151، ط- نجف سال 1382.

[5] الزام الناصب، ج 2 ص 191-190.

[6] الزام الناصب، ج 2، ص 191-190.

[7] بحارالانوار ج 51، ص 70 و كمال الدين با ترجمه ي فارسي ج 363،1.

[8] شرح نهج البلاغه ي ابن ابي الحديد ج 8، ص 126-125.

[9] الملاحم و الفتن باب 39، ص 125-124 و الزام الناصب ج 16 2 و غيبت النعماني طبع صدوق 275، باب 14، ج 55.

[10] الملاحم و الفتن باب 39، ص 125.

[11] نهج البلاغه ي فيض، ص 64-63، خطبه ي 13.

[12] شرح نهج البلاغه ي ابن ابي الحديد ج 1، ص 253 و شرح ابن ميثم بحراني.

[13] الملاحم و الفتن، باب 39، ص 125-124.

[14] منهاج البراعه ج 3، ص 202، شرح نهج البلاغه ي بحراني ج 1، ص 293 و بحارالأنوار ج 32 ص 257.

[15] الملاحم و الفتن، باب 39، ص 125.

[16] ارشاد مفيد، ص 361، طبع بيروت.